وقتی یک معلم جدید وارد مدرسه میشه، این سوالات براش مطرح میشه:
آیا میتونه با مدیر جلسه داشته باشه یا نه؟
آیا میتونه نظراتش رو راحت در جمع بیان کنه؟
آیا اگه انتقادی داشت میتونه به مدیر منتقل کنه؟
بیشتر از ساعت کاری اگه در مدرسه بمونه کار خوبی کرده یا نه؟
و…
بنظرتون چه چیزی باعث میشه که به این سوالات پاسخ بده؟
به نظرم خیلی مهمه که در همون ابتدای ورود یک جلسه با مدیر داشته باشه و بعد از جلسه معارفه با همکاران با توجه به ویژگیهای شخصیتی معلم تازه واردُ فیلدکاری یا آشناییهای قبلی با یکی از همکاران مچ بشه تا سوالات خودمونیش رو از ایشون بپرسه.
اما خب مدیریت مدارس سخت پیدا میشن انقدر که جلسات متعدد آموزش و پرورش وقت میگیره (نظر شخصی)
همونطور که خودتون اسم (( فرهنگ مدرسه)) رو روی موضوع گذاشتید گمان میکنم جواب خیلی کلی و البته مبهمی به سوالتون داده باشید.
شاید جلسات تجربهگردانی معلمی به این ماجرا کمک کنه
اما واقعیت اینه که در نهایت زمان میبره تا این اتفاق بیفته.
ما میتونیم با یه سری از کارها مثل شرح کار نویسی، استفاده از یک سری وویسهای توضیحی و… تسریعش کنیم.
یا مثلا صندوق انتقادات پیشنهادات فعال! چیزیه که هممممه کاربردش رو میدونن… (مجازیش هم خوبه)
ارتباط با معلمای دلسوز باتجربه در مدرسه میتونه خیلی راهگشا باشه. خود من در بدو ورود به مدرسه عملا تحت راهبری یکی از معلمای باتجربه و دلسوز بودم. ایشون واقعا مربی بودند. خیلی چیزها رو میگفتند و خیلی بیشتر از رفتارسون یاد گرفتم.
چه خوب که یه باتجربه پیدا شد
من نیروهای جدید دارم امسال
فردی که کنار شما بودند چه رفتارها و لحنی داشتند که جذبتون کردند؟
من به عنوان یه مدیر چطور میتونم این همکاران رو تشخیص بدم و کنار جوون تر ها بذارم؟
راستش ایشون معلم دوران تحصیل خود من بودند!
فکر میکنم تشکیل یکی دو جلسه گپ و گفت صمیمی بین همکاران میتونه بهتون نشون بده کیا علاقهمند به کم به دیگران هستند و کیا نسبت به دریافت این کمکهای گشوده هستند.
بله. گاهی خدا میخواد و برای افراد فرصتهایی فراهم میشه که خیلی ارزشمنده. اما میبینم که خیلی وقتها این شانس برای افراد وجود نداره. من به عنوان یک مدیر مدرسه فکر میکنم هنرم اینه که فرصتهارو برای کسایی که فرصتی ندارند به وجود بیارم… چالش برانگیزه