یه مسئله ای هست که سالهاست ذهنم رو درگیر کرده!
قبلا بین همکاران مدارس پسرانه بیشتر معضل بود اما هرچه پیش میره دخترخانوما هم درگیرش میشن
بددهنی و فحاشی
اگر فکر میکیند منظورم تو دعوا و از سرخشم هستش باید بگم خییییییییر!
متاسفانه به شوخی و صمیمیت تبدیل شده و خودتون هم حتما میتونید حداقل اسم چندتا از شاگرداتون بگید که از کلمات رکیک مثل نقل و نبات استفاده میکنند
برای شخصیت خودشون بده و هویت اجتماعی خودشون و کل جامعه رو تحت تاثیر قرار میده
گاها وقتی بالای صف هستند یا موقع گفتگو با معلماشون نمیدونن اگر از کلمههای اونجوری استفاده نکنند باید چی بگن!
بیاید راه حلهایی که تا حالا داشتید رو عنوان کنید
تجربه هامون رو رو هم بذاریم برای این چالش
بهنظر من قبل از هر چیز باید ببینیم کودک چند سالشه.
رفتار یه بچهی ۷ ساله با یه نوجوان ۱۳ ساله کاملاً متفاوته.
کودک کلاس اولی ممکنه بیاحترامی کنه فقط چون هنوز یاد نگرفته چطور احساسش رو درست بیان کنه. توی این سن بیشتر باید آموزش ببینه، نه توبیخ. حتی اگه مهدکودک و پیشدبستانی رفته باشه، باز هم نیاز به تمرین داره تا مرز احترام و شوخی رو بفهمه.
اما توی سنین بالاتر، مخصوصاً دوران راهنمایی و شروع بلوغ، ماجرا فرق میکنه.
اونجا دانشآموز معمولاً میدونه رفتار درست چیه، ولی گاهی از روی هیجان، لجبازی یا حتی نیاز به جلب توجه، بیاحترامی میکنه.
اینجا دیگه فقط آموزش کافی نیست — باید مرزها رو مشخص کرد و با قاطعیت محترمانه جلوش ایستاد.
چیزی که مهمه اینه که از خودمون به عنوان معلم و مدیر انتظار معجزه نداشته باشیم
نهایتا بتونیم امکان ابزار خشم صحیح رو فراهم کنیم تو مدرسه اما اگر عادت به فحش و فحشکاری داشته باشه طرف دیگه خیلی طول میکشه تا اصلاح شه!
والا ما که یه بار به دانشاموز کلاس سومیمون گفتیم:« اگر همینجوری بخوای پیش بری و تنبلی کنی میدونستی نمیتونی سال دیگه بری کلاس چهارم؟»
برگشت گفت ببخشید ببخشید: «خیلی غلط میکنید نذارید من برم چهارم. ازتون شکاااایت میکنم!»
به نظرم بهترین راه حل بعد سکوت مشاور مدرسه است!
یه بار یکی از همکاران ما که تازه اومده بود و فضای محله رو نمیشناخت مادر دانش آموز رو خواست
مادر بچه رو گرفته بود زیر بار کتک!
بدتر شد :)
ممنونم از نکات دوستان مخصوصا جناب بیگدلی. نکاتی هم بنده به ذهنم می رسه که خدمتتون عرض میکنم.
1- در تایید بیانات اقای بیگدلی، اگه بچه ها در سنین دبستان مخصوصا اوایل دبستان باشند، با عوض کردن الگو هاشون، یا لااقل توجیه کردن الگوهاشون، میشه حتی بدون اینکه به روشون بیاریم، تغییر رو احساس کنیم.
اگه پدر و مادر یا معلمی خودشون اهل حرف زشت باشند خب بچه ها دیگه…
یا اینکه آدم های اثر گذار روی بچه رو باید بررسی کرد. مثلا فلان دوست، یا حتی پسر خاله یا برادر بزرگتر… اونایی رو که میشه توجیه کرد، توجیه کنیم و اگه توجیه نمیشن، رابطه ی بچه رو باهاشون باید کانالیزه یا حتی کم کرد.
2-چون بچه ها تو سن شخصیت پذیری هستند، حتی اگه نتونیم الگوهاشون رو عوض یا توجیه کنیم، همین که در معرض الگوهای خوب و مودب قرار بگیرند، کلی روشون تاثیر میزاره. منظورم اینه که شخص معلم و آدم های اطراف معلم ( مثل مدیر و معاون و معلم های دیگه) به شرطی که محبوب بچه باشند، کلی می تونن ناخودآگاه به روی بچه اثر بزارند.
3-نکته ی دوم اینکه ورودی های بچه رو باید بررسی کرد. مخصوصا رسانه ( به معنای کارتون، فیلم، سریال). باور کنید که خود من بعد از دیدن سریال کمدی اجل معلق اونقدر بد دهن میشم که حد نداره. خودم از خودم تعجب میکنم. من تو این سن محو و مدهوش ادبیات بازیگرای جذاب این سریال میشم، چه برسه به بچه ها.
4-اگه بچه ها در سن پایین باشند که دیری نمی پاید که تغییر رو توشون میشه دید. اما اگه بچه ها تو سن نوجوونی باشند چند تا کار دیگه باید به نکات قبل اضافه کرد.
5-حتما باید حلقه ی رفاقت و جمع دوستی خوب برای بچه ایجاد کرد. هیچ چیز به اندازه ی گروه دوستی خوب تو این سن روی بچه ها اثر گذار نیست.
6-حتما باید قوائدی رو برای بچه ها قرار داد و بدونند که این تیپ حرفا رو من معلم بد میدونم و نباید گفته بشه. منظور به رو آوردن چهارچوب هاست.
7- صحبت های دو نفره و رفاقتی مربی و بچه هم بی تاثیر نیست. بدونیم تو این سن بچه ها اگه در گره محبتی با مربی بیفتند، خیلی اثر میبینند و حرف مربی براشون مهم میشه و قائدتا سعی میکنن رعایت کنند.
8- بدونیم که بچه ها یه دفعه بی ادب نشدند، پس یه دفعه هم با ادب نمیشند. استمرار در نکات بالا واقعا مهمه.
9- اگه بچه ها در سن جوانی بودند که اجماعا الفاتحه مع الصلوات…
حالا جدا از شوخی اون دیگه مقوله ی دیگری و کلا فضای متفاوتی می طلبه.
10- و نکته ی آخر اینه که مربی هر چی کمتر به بچه ها تذکر بده بهتره. مربی باید بستر تربیت رو فراهم کنه.
بله نکاتی که همکاران ارجمند بیان داشنتد بسیار مفید و بجاست.
من هم موافقم که رفتار با هر گروه سنی متفاوت است.
و این که خود معلم باید از بیان درست استفاده نماید.
ودیگر برخورد قاطع و هشدار های اول سال بسیار کار ساز هست.
رفاقت و رو دربایستی با دانش آموزان بسیار خوب جواب میدهد.
کمک رسان ها مشاور ، مدیر ، معاون ها ، مربیان ، اولیا و … که علم رفتار با این موارد را دارند بسیار کمک می کند از این طوفان گذر کرد.
برخی رفتار های ناشایست با اشاره و ایماها کافیست و درک می کنند که دیگر تکرار نکنند.
سلام
من الان خیلی ناراحتم
من اجازه دادم که مادران با هم گروهی در بله داشته باشند که در آنجا بتوانند با هم تبادل نظر داشته باشند و خودم هم در گروه ها هستم.
امروز دیدم مادران با هم صحبت می کنند که بعضی بچه ها حرف بد می زنند .
یکی شون گفت: دخترم میگه من این مدرسه نمیرم چون بچه هایش بی ادبند.
خیلی دلم گرفت .
دوست داشتم برم بنویسم ، مدرسه که از خود هویتی نداره، این ادب و فرهنگ تک تک دانش آموزان و اعضای مدرسه و خانواده هاست که به مدرسه هویت میده😞
به نماینده کلاس توضیح دادم تا اینو به زبون خودش بگه
تا حالا همچین بازخورد بدی نگرفته بودم
ببینید!
شاید خیلی وقتا هم باشه که اتفاقا خوب تو مدرسه میفته!
چرا اونارو بولد نکنیم؟
یه دفتر تو هر کلاس بذاریم. بچه ها حرفای خوبی که میشنون رو توش بنویسن در طول روز
یا کارای خوبی که میبینن
بعد بیایم بعد یه مدت اونارو تو یه جلسه به مامان باباها نشون بدیییم
کش ماست یه تکنیک برای کلاس های سخنوری هستش
اما ما استفادههای زیادی برای عادتسازی میکنیم ازش
داخل مدرسهمون هر اتفاقی که میفته و میخوایم ترک بشه. یه کش ماست (حالا با اسم دیگری : دستبند یاداور) به دانشآموزان میدیم
قبلش هم توجیهش میکنیم تا خودش دیگه نخواد اون کار رو تکرار بکنه
در ادامه هربار که اون کار رو میکنه، خودش یک بار این کش ماست که به دور مچش بسته شده رو میکشه و کش میخوره به دستش. یه یاداور هست.
تو نمونه های امروزی تر برای بچهها روبان میبندند به دستشون و هی روبان رو گره میزنند که دردشون نیاد
چون هم کش زدن و هم گره زدن با ۱ دست کار سختیه. و همچنین هی بخش هوشیار مغزشون فعال میشه، تو ترک عادت خیلی موثره
میشه دانش آموزان هروقت از کلمات زشتی استفاده کردند این تمرین رو بکنن…
در کلاس های سخنوری تکنیک خیلی جا افتادهای هست و برای کم کردن تعداد تپقها در گفتمان استفاده میشه